این شما هستید که بهترین سبک زندگی را برای خودتان انتخاب می کنید. هیچ کس بهتر از شما، شناخت کافی و دقیقی از شما ندارد؛ بنابراین بهترین و شایسته ترین فرد برای تعریف دقیق معنای زندگی، خودتان هستید. الگوها و نمونه های زیادی در این زمینه وجود دارد که هر کسی می تواند بر حسب نظر شخصی خود، یک یا چند تن از آنان را انتخاب کرده و سرلوحه زندگی قرار دهد. اما در نهایت باید به این نکته دقت داشت که از این الگوها تنها باید آموخت و راه خود را طی کرد. ماندن و درجا زدن در یک شخص یا یک تئوری، انتهایی به جز محدود شدن دید و چشم انداز ما نخواهد داشت. شمس تبریزی بیان می کند که بیاموز و بگذر. این شاید یکی از مهم ترین درس هایی باشد که می توان از شمس آموخت. 

مقالات شمس تبریزی، را می توان بزرگترین و عمیق ترین کتابی دانست که به ما درس زندگی می آموزد. کتابی که شمس نویسنده ی آن نیست و در واقع سخنان اوست که توسط مولوی نوشته و در تاریخ، ثبت شده است. کتابی که مستقیما الهام بخش مثنوی معنوی، و فیه ما فیه (بزرگترین آثار مولانا) بوده است. از آنجایی که شمس اغلب در جمع صاحبان علم و خرد صحبت می کرده، بنابراین سخنان او کاملا دقیق و سنگین است. من در این زمینه اصطلاحی دارم و می گویم که سخنان شمس چگالی بالایی دارد. شنونده باید اهل دل و اهل فن باشد تا عمق کلام او را درک کند. البته که در موارد بسیار زیادی، جملات شمس بسیار ساده به نظر می رسند؛ ولی همین سادگی می تواند مخاطب او را کاملا گیج و حیران کند که آیا واقعا متوجه منظور او شده یا اینکه منظور شمس، چیز دیگری بوده است؟! 

کتاب «در جستجوی شمس» تلاش کرده تا بخش قابل توجهی از مقالات شمس را ساده سازی و رمز گشایی کند. به این معنا که اولا با نشانه گذاری (نقطه گذاری)، خوانش مقالات را آسان کرده و دوم این که با ارائه توضیحات کوتاهی، منظور اصلی و پنهان شمس را بازگو نموده است. البته در نهایت، این خواننده است که برداشت خود را خواهد داشت ولی «در جستجوی شمس» کمک می کند ایده بنیادین و اساسی را در نظر داشته باشد. «در جستجوی شمس» بدون تردید آغازی است مناسب برای کسانی که می خواهند شخصیت و افکار شمس تبریزی را بدون هیچ پیرایش یا اغراقی، به طور جدی مطالعه کنند. واژه نامه ارائه شده در انتهای هر بخش، خواننده را از هر گونه کمک یا ابزار دیگری، بی نیاز می کند.